۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

کنفرانس مطبوعاتي به مناسبت سي و هشتمين سالگرد فعاليت جامعه بين المللي حقوق بشر - دعوتنامه


به خبرنگاران!

زمان : جمعه 26 ماه مارس 2010-03-26 شروع کنفرانس ساعت 11 صبح
مکان: انستيتوي گوستاو اشترسمن در خيابان لانگه گرابن وگ 68 در شهر بن آلمان

حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران
کنفرانس مطبوعاتي به مناسبت سي و هشتمين سالگرد فعاليت جامعه بين المللي حقوق بشر
با حمايت و زير نظر پروفسور جرسي بوزک رئيس پارلمان اروپا

همکاران گرامي!

جامعه بين المللي حقوق بشر در نظر دارد شما را در جريان وضعيت حقوق بشر در شرايط امروز ايران قرار دهد. ما شما را صميمانه به کنفرانس مطبوعاتي خودمان و سپس يک فوروم در مورد حقوق بشر در ايران که در ساعت 17 آغاز خواهد شد دعوت ميکنيم.
توجه کنيد که کنفرانس مطبوعاتي راس ساعت ۱۱ شروع خواهد شد.
موضوعات و سخنرانان :
حقوق انساني در ايران ٬ امروز و در آينده
مينا احدي فعال مدافع حقوق انساني ٬ کميته بين المللي عليه اعدام و سنگسار – کلن

ساختن يک جامعه مدني در ايران
رضا پهلوي مسئول جنبش براي آزادي ايران

جنبش دمکراسي خواهانه بين المللي براي ايران
علي بابايي مسئول يونايتد براي ايران – دارمشتات

تعقيب بهاييان در جمهوري اسلامي ايران
دکتر امانوئل توفيق از تشکل بهاييان در برلين

آزادي مذهب در ايران
دکتر سعيد آزمايش ٬ مذهب شناس از پاريس

علتهاي ديکتاتوري مذهبي در ايران
دکتر وحيد وحدت خواه از فونداسيون اروپا براي دمکراسي – برلين

گرداننده بحث
مارتين لزنتين سخنگوي جامعه بين المللي حقوق بشر
کنفرانس مطبوعاتي ساعت ۱۲.۳۰ پايان مي ايبد و سپس کنفرانسي در مورد مصر و نقض حقوق بشر در مصر خواهد بود.
<<...>> Einladung zur IGFM-Pressekonferenz
An die Damen und Herren der Medien

Termin: Freitag, 26. März 2010
Beginn: 11.00 Uhr
Ort: Gustav Stresemann Institut, Langer Grabenweg 68, 53175 Bonn

Menschenrechte in der
Islamischen Republik Iran
Pressekonferenz zur 38. Jahreshauptversammlung der
Internationale Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM)
– unter der Schirmherrschaft von Prof. Jerzy Buzek,
Präsident des Europäischen Parlaments –
Liebe Kolleginnen und Kollegen,
die Internationale Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM) möchte Sie über die aktuelle Menschenrechtslage in der Islamischen Republik Iran informieren. Wir laden Sie daher herzlich zu unserer Pressekonferenz und zum Forum Menschenrechte im Iran ein (Beginn: 17.00 Uhr).
Bitte beachten Sie, dass die Pressekonferenz um 30 Minuten vorverlegt wurde und jetzt bereits um 11.00 Uhr beginnt.

Die Themen und die Gesprächspartner:

Menschenrechte im Iran, Heute und in Zukunft
Mina Ahadi, Menschenrechtlerin, Internationales Komitee gegen Steinigung und Todesstrafe, Köln
Aufbau einer Zivilgesellschaft im Iran
Reza Pahlavi, Vorsitzender der Bewegung für die Freiheit Irans
Die Internationale Demokratiebewegung für den Iran
Ali Babaei, Vorstand United 4 Iran, Darmstadt
Verfolgung der Bahá’í in der Islamischen Republik Iran
Dr. Emanuel Towigh, Justiziar des Nationalen Geistigen Rates der Bahá’í, Berlin
Religionsfreiheit im Iran
Dr. Seyed Azmayesh, Religionswissenschaftler, Vertreter des Nematollah Sufi Ordens,
Komitee für die Rechte von Studenten und Derwischen im Iran, Paris

Die Ursachen des religiösen Totalitarismus im Iran
Dr. Wahied Wahdat-Hagh, Publizist und Totalitarismusforscher,
European Foundation For Democracy (EFD), Berlin

Initiativen zur Förderung der Menschenrechte im Iran
Martin Lessenthin, Sprecher des IGFM Vorstands, Frankfurt


Die Pressekonferenz wird um 12.30 Uhr beendet. Ab 13.00 Uhr laden wir Sie zur IGFM Pressekonferenz Ägypten ein. Bitte teilen Sie uns auf dem beiliegenden Antwortformular mit, ob Sie an einer der Pressekonferenzen oder an beiden teilnehmen möchten.
Mit freundlichen Grüßen
Sandra Gemsjäger
IGFM Presseabteilung
Tel.: 069–420108–10 oder –0
Fax: 069–420108–33
eMail: kampagnen@igfm.de


Fax Rückantwort
bitte an 069 – 420 108 – 33 oder per eMail an kampagnen@igfm.de
IGFM - Internationale
Gesellschaft für Menschenrechte
Abteilung Presse- und Öffentlichkeitsarbeit
Borsigallee 9
60388 Frankfurt am Main
Fax 069 – 420 108 – 33
E-Mail: kampagnen@igfm.de

Pressekonferenz
der Internationalen Gesellschaft für Menschenrechte (IGFM)
Menschenrechte in der Islamischen Republik Iran
38. Jahreshauptversammlung der IGFM
– unter der Schirmherrschaft von Prof. Jerzy Buzek, Präsident des Europäischen Parlaments –

Termin: Freitag, 26. Februar 2010
Beginn: 11.00 Uhr
Ort: Gustav Stresemann Institut, Langer Grabenweg 68, 53175 Bonn

Ich
o nehme an der Pressekonferenz Iran teil.
o nehme an der Pressekonferenz Ägypten um 13:00 Uhr teil.
o möchte ein Interview führen mit _________________________________________
o bitte um weitere Informationen zur IGFM.
o nehme nicht teil.
(Zutreffendes bitte ankreuzen)

Name, Vorname: ___________________________________________________________
eMail Adresse: ____________________________________________________________
Fax: ____________________________________________________________
Bemerkungen: ____________________________________________________________
Hinweis: Sie können uns telefonisch unter 069 – 420108 – 0 oder – 10 erreichen.

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

مهدي کروبي در پيام نوروزي : دیگر نمی توان شعار داد کشتی نظام. باید گفت ، قایق نظام

به نقل از سحام نیوز : مهدی کروبی در پیام نوروی خود به انتقادات آیت الله خامنه ای پاسخ داد. مهدی کروبی در این پیام از آیت الله خامنه ای انتقاد کرده که پیش تر گفته بود همه باید در کشتی نجات نظام باشند. مهدی کروبی گفته وقتی روحانی وشخصیت های نظام به جنتی ، احمد خاتمی و محمود احمدی نژاد منحصر شود دیگر نمی توان شعار داد کشتی نظام. باید گفت ، قایق نظام !

۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

پيام نوروزي رييس جمهور منتخب : سال جدید سال استقامت بر این مطالبات است و ما حق عقب کشیدن در ارتباط با این مطالبات را نداریم

فرا رسیدن موسم سبز بهاری و عید ملی نوروز را به همه ملت تبریک می‌گویم. جا دارد به ویژه از خانواده شهدا و رزمندگانی که برای استقلال کشور دفاع کردند و از خانواده جانبازان و همه کسانی که آسیب دیدند، یاد کنم و شهدا و آسیب‌دیدگان سال ۸۸، چون این قافله به هم پیوسته است و سرنوشت این شهدا را در طول تاریخ کشور به هم پیوسته می‌دانم. اگر امروز ایرانی سرافراز و ملتی آزاد داریم ناشی از این فداکاری‌ها و رنج‌ها است.
تبریک به ایرانیان داخل و خارج از کشور ایرانیانی با هویت همبسته
جا دارد به اقشار، اقوام، قومیت‌ها، فرهنگ‌ها و جناح‌ها و همه ملت تبریک عرض کنم به ویژه جا دارد امسال از ایرانیان خارج از کشور نیز یاد کنم. ملت ما به هم پیوسته هستند و این از برکات جنبش سبز است. دامنه این جنبش آنچنان فرا رفته است که در آن سوی دنیا مردم خود را وابسته به هویت عمیق ایرانی، اسلامی، ایرانی می‌دانند و برای انقلاب و عظمت و پیشرفت کشور زحمت می‌کشند و سعی می‌کنند در سرنوشت کشور و میهن خود مشارکت داشته باشند به ویژه جوانان داخل و خارج از کشور، گروهی که بیشترین قربانی‌ها و خسارت را دادند.
در سال جدید یاد و یار خانواده شهدا و آسیب دیدگان باشیم
تا جایی که من اطلاع دارم نسل سوم و چهارم ایرانیان خارج از کشور درست مثل جوانان داخل ایران، در حال فعالیت هستند و در این فرصت سال جدید را به همه آنان تبریک می‌گویم. خانواده‌های آسیب‌دیدگان و شهدا در این باره نقش والایی داشته‌اند و جا دارد ملت عزیز ما در سال جدید، به ویژه در روزهای اول سال یار این خانواده‌ها باشند و به طور مناسب، در دیدارها امکان دلگرمی آنان را فراهم آورند.
سالی که گذشت برای ملت ما سال ویژه‌ای بود. ملت عزیز ما شاهد شور و هیجان وسیعی به خاطر انتخابات بودند و آنچه زیبا بود محبت مردم به یکدیگر و صفوف متحد مردم از همه جناح‌ها بود که دراین سال شاهد بودیم. این انتخابات می‌توانست به یک جشنواره بزرگ برای ملت تبدیل و سرآغاز حرکت جدید در تاریخ کشور شود. این حرکت منجر به حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رأی شد و شما به طور وسیع و بی‌سابقه در این انتخابات شرکت کردید و عزم خود را برای تغییر، دگرگونی و استقلال کشور و حاکمیت عدالت و آزادی نشان دادید. اما پاسخی که به این حضور داده شد متأسفانه منجر به این شد که در فاصله کوتاهی پس از انتخابات مردم با شعار «رأی من کجاست» و یا «رأی من را پس بده» به خیابان‌ها آمدند. ریشه این مسئله از روز ۲۲‌خرداد شروع شد. هنوز ساعت ۵ نشده بود که یکی از ستادهای مهم انتخاباتی بنده مورد حمله قرار گرفت و ساعت ۸ شب ستاد مرکزی انتخابات اینجانب نیز مورد حمله قرار گرفت و تا فردا صبح چند بار تیتر روزنامه کلمه سبز با حضور نیروهای امنیتی عوض شد.
پاسخی از سوی حاکمیت که در شان ملت ایران نبود
وضعیتی که پیش آمد یک ذهنیت را برای مردم در مورد عدم مدیریت صحیح و اسلامی انتخابات شکل داد که ریشه بسیاری از اتفاقات در کشور شد. دنباله موضوع، پاسخی بود که به اعتراضات داده شد که این پاسخ در خور عظمت، آزادگی و سرافرازی ملت ما نبود. جنایات کهریزک، مسئله خوابگاه‌های دانشجویی، کشتار ۳۰ خرداد و حتی ۲۵ خرداد و حوادث بعدی از جمله روز عاشورا، مورد انتظار مردم کشور ما نبود.
اگر مسئله سیاسی بود باید به شیوه سیاسی حل می‌شد و مردم باید اقناع می‌شدند و به مردم توضیح می‌دادند. اما اینگونه نشد و پاسخ‌ها درخورشان نبود. یکی از به یادماندنی‌ترین روزهای این جریانات، روز ۲۵ خرداد بود که ملت به صورت گسترده در این روز حضور پیدا کردند و آن را به روز تعیین‌کننده‌ای در تاریخ کشور تبدیل کردند. آن روز همواره شهادت خواهد داد که روحیه مردم در روزهای پس از انتخابات چگونه بود.
مردم چه می خواستند؟
مردم به صورت مسالمت‌آمیز در حالی که شعارهای ملی و اسلامی می‌دادند و بدون ایجاد هیچ‌گونه تنش، رأی و نظر خود را اعلام کردند و ما انتظار داشتیم پاسخی درخور این روحیه لطیف ملت داده شود اما اتفاقات بعدی آن را نشان نداد و ما شاهد برخوردهایی از نوع دیگر بودیم که مسئله را دشوار کرد.
در ۲۲ خرداد مردم می‌خواستند با شرکت در انتخابات آزاد در سرنوشت خود سهیم باشند و آینده را خود شکل بدهند اما اتفاقاتی که بعداً افتاد منجر به بیداری در میان ملت ما شد. ملت اشکالات و انحرافاتی را کشف کردند و مطالبات جدیدی با طیفی وسیع شکل گرفت. این روند از خواسته‌هایی مثل رأی و تعیین تکلیف انتخابات آغاز و به مطالبات دیگر رسید. آنچه جنبش عظیم سبز با تعاملی که بین افراد شکل داد نتیجه‌گیری کرد کهدر ۲۲ خرداد مردم می‌خواستند با شرکت در انتخابات آزاد در سرنوشت خود سهیم باشند و آینده را خود شکل بدهند اما اتفاقاتی که بعداً افتاد منجر به بیداری در میان ملت ما شد. ملت اشکالات و انحرافاتی را کشف کردند و مطالبات جدیدی با طیفی وسیع شکل گرفت. این روند از خواسته‌هایی مثل رأی و تعیین تکلیف انتخابات آغاز و به مطالبات دیگر رسید. آنچه جنبش عظیم سبز با تعاملی که بین افراد شکل داد نتیجه‌گیری کرد که همه مطالبات در تحقق اهداف قانون اساسی و آن هم بدون تنازل باید تجلی یابد و این امر تبدیل به شعار گسترده‌ای شد که اکثریت هم آن را قبول کردند.
نادیده گرفتن بخشی از قانون اساسی بی معنا کردن همه آن است
حقیقت این است که این شعار اهمیت فوق‌العاده‌ای برای سرنوشت کشور ما دارد. قانون اساسی یک میثاق ملی است. بدون آن ما وحدت نداریم بلکه هرج و مرج داریم و دورنمای تاریکی داریم. قانون اساسی مجموعه‌ای به هم پیوسته است و باطل کردن بخشی از آن یا تضعیف آن سایر بخش‌ها به مثابه بی‌معنا ساختن آن است.
قانون اساسی را باید یکپارچه دید. زمانی که قانون اساسی تدوین شد، حتی آن کسانی که آن عناصر را تدوین می‌کردند برای آن که انسجام قانون آسیب نبیند، مقدمه‌ای برای آن تهیه کردند که اهمیت آن هم زیاد است. در تمام اینها اصول به یک مجموعه از ارزش‌ها، خواست‌ها و مطالباتی یکپارچه تأکید می‌شود که نمی‌توانند از هم جدایی بگیرند. اکنون هم مردم که مشکلات اجرایی، سیاسی و انتخاباتی و .. را دیدند راه حل را در این می‌بینند که راه گشودن به آینده درخشان برای ملت بازگشت به قانون اساسی آن هم بدون دخالت دادن سلایق سیاسی است.
عقب نشینی از اجرای بی تنازل قانون ؛ خیانت به ایران و اسلام
مطالبه ای که از آن کوتاه نمی آییم…
اگر اصلی از قانون اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون اساسی اصلاح شود. اینگونه نیست ما بتوانیم حق داشتن رسانه‌های آزاد و یا آزادی‌های مطرح در قانون اساسی، یا انتخابات آزاد، غیرگزینشی و رقابتی، عدم تجسس بر احوال مردم و وارسی نامه‌های مردم را بنا به مصلحت خود و برخلاف قانون اساسی در کشور جاری کنیم و فکر کنیم می‌توانیم یک نظام منظم داشته باشیم و مشکلات را حل نماییم.
سال ۸۹ با مسائل و مشکلاتی روبرو هستیم. بخشی از آن به شکل‌گیری این مطالبات بازمی‌گردد که مطالبات به حقی است و راه عظمت ملت، رستگاری تمامی جناح‌ها و مسیر پیشرفت ملت است و این مطالبات ادامه خواهد یافت و سال جدید سال استقامت بر این مطالبات به حق و قانونی است و ما حق عقب کشیدن و عقب‌گرد در ارتباط با این مطالبات را نداریم و آن را خیانت به ملت و اسلام، خون شهدا می‌دانیم. ما این قانون اساسی را در میان امواج خون شهدا به دست آوردیم و نمی‌توانیم آن را راحت از دست بدهیم و همه باید به آن بازگردند.
آنچه که ذهن موسوی را به خود مشغول کرده است
با همه مشکلات کاش نظام اجرایی کار آمد بود
در کنار این مسئله، مشکلات دیگری نیز وجود دارد که قبلاً هم بود و امسال تشدید می‌شود که امیدوارم اینگونه نشود. دورنمای اقتصادی کشور دورنمای روشنی نیست و من از این مسئله خشنود نیستم. دوست می‌داشتم که علی‌رغم تمام مسائل و مشکلات یک کارآمدی را در نظام اجرایی برای حل مشکلات می‌دیدم ولی آن را نمی‌بینم. پیش‌بینی رشد اقتصادی در سال ۸۹، رشد بسیار کمی است معنای این روند در کنار کاهش سرمایه‌گذاری، به معنای بیکاری و فقر وسیع است و انبوه قشرهای مستضعف و لاغر شدن طبقات میانی که پیش روی ما است. از طرف دیگر به دلیل نبود سیاست‌های روشن، ماجراجویی و بی‌تدبیری وضعیت پیرامونی ما، وضعیت خوبی نیست و یک وضعیت تهدیدکننده علیه ما شکل گرفته است. ما بدترین حالت را در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل داریم و به نظر می‌رسد سایر تحریم‌ها و فشارهای بیشتری را شاهد باشیم.
جنبش سبز دامنه امواج خود را گسترش دهد
در این شرایط جا دارد جنبش سبز اول فکر کند که دامنه امواج خود را به همه اقشار، قومیت‌ها و استان‌ها بکشاند و در عین حال اصل‌ جاودان تکافل اجتماعی–اسلامی را زنده کند. به مردم، همسایگان و محلات باید با تولید کار، اشتغال و کمک رسیدگی کنیم و انواع راه‌های دیگری که در این ارتباط پیش روی مردم قرار دارد.
ساده تر زندگی کنیم به همنوعان کمک کنیم مشکلات مردم را کم کنیم
زندگی‌ها را ساده‌تر کنیم و با کم کردن تشریفات بیشتر به فکر مردم باشیم و بتوانیم مقدار زیادی از مشکلاتی که تصور می‌شود مردم با آن روبرو می‌شوند را کم کنیم. رسیدگی به خانواده شهدا و آسیب‌دیدگان و رفت و آمد با آنها، یقیناً هم موجب رضایت حضرت حق خواهد بود و هم باعث می‌شود نور امیدی بتابد.





پيام نوروزي دکتر رهنورد : ما همه با هم هستیم ، ما بی شماریم

این ایام نوروز باستانی کهن و همیشه جاودان را به هموطنان عزیزمان در ایران و هر گوشه ای از جهان که هستند تبریک عرض می کنم .

یا مقلب القلوب و الابصار ، یا مدبراللیل و النهار ، یا محول الحول والاحوال ، حول حالنا الی احسن الحال.

چقدر عجیب است که این مراسم باستانی با چنین روایت زیبای اسلامی عجین شده و نه تنها با روایت زیبای اسلامی ، بلکه با امروز ما در جامعه ی مدرنی که وجود داریم و در این ایام سبزی که جنبش سبز در واقع بر آن مهر و امضای زیبایی های خودش را زده .

حول حالنا الی احسن الحال در واقع همان خواست جنبش سبز است. جنبش سبز خواهان تحول وضعیت خود است ، وضعیت ملت خودش . و چه تقارن زیبایی است تحول در هر زمینه ای . جنبش سبز که جنبش برانداز نیست . جنبش تحول خواه است، تحول از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب . ولی اجازه بدهید که از حافظ مدد بگیرم و از اعتمادی که به او داریم در همه ی ایام زندگی مان خط مشی بگیریم یا صحبتی :

عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ ، قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت

این چهارده روایت که در واقع حافظ خود درباره ی خودش گفته و آن را با عشق توأم کرده حکایت از این دارد که خیلی می توان به آن اعتماد کرد. فال نیست به فال اعتقاد ندارم چون قرآن کریم هم می فرماید : طائرکم معکم ، خودتان هر چه باشید همان ، گردن کسی نباید چیزی انداخت. بلکه تأسی می گیریم به او :

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده دار به شمشیر میزند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

حافظ عزیز مورد اعتماد همه ی ما در شب های چله ، در روزهای عید ، در موقعی که غم و اندوهی داریم ، در موقعی که خوشحال و شاد هستیم ، ” عشق را به فریادمان می رساند” . دلمان می خواهد در این ایام همدیگر را دوست داشته باشیم . قبلا هم گفتیم که جنبش سبز را همه دوست داریم با هیچ کس دشمن نیست ، فقط یک مطالبات و آرمان هایی دارد .

در این آغاز سال می خواهیم که آزادی به سرزمین مان بازگردد ، این تحول حال است . می خواهیم قانون مداری که می توان گفت دویست سیصد سال است که انسان ها به شکل مدرن برای آن تلاش کرده اند مجددا بر سرزمین ما حاکم شود.

تقلبات و شائبه ها کنار رود ، تبعیض در هر شکلی که هست چه تبعیض برای مسائل مادی ، طبقاتی ، اقتصادی ، فرهنگی و تبعیض در مورد مسائل زنان برطرف بشود. آزادی های شخصی و فردی احترام گذاشته شود ، این به معنای این نیست که به جمع و خواسته های جمع احترام نمی گذاریم ولی فرد هم حق دارد و معمولا حکومت های رسمی ایدئولوژیک به فرد حق نمی دهند که برای خود نظر و سلیقه داشته باشد اما جنبش سبز این را می خواهد .

مردم ما در جنبش سبز سازنده ی آن هستند ، جنبش سبز یک کتابخانه نیست که چند کتاب در آن گذاشته باشند .در واقع جنبش سبز همان مردم و آرمان هایش هستند . ما همه با هم هستیم ، ما بی شماریم . مردم ما با همه ی تنوعی که کشور ما دارد ، کشور ما یکی از پیچیده ترین موقعیت های ژئوپولتیک و نژادی و زبانی را دارد ، ولی خدا را شکر قرآن کریم می فرماید :که احترام بگذاریم به این قضیه ، شعوب و قبایل اگر باشید همدیگر را بشناسید . رنگ و زبان ، الوان و السنتکم این ها از آیه الهی است . نشانی از خداوندی است . این تنوع و تکثر بسیار زیباست .

جنبش سبز مجموعه ای از جنبش های زیر مجموعه ی خودش است ، جنبش کارگران ، جنبش معلمان ، جنبش زنان و جنبش های دیگر . و هم چنین مجموعه ای از گروه های مرجع است مثل گروه هنرمندان ، گروه ورزشکاران ، گروه هایی دیگری مثل طرفداران حقوق بشر که البته همه مان هستیم و در این طرف داری همه به نوعی هم پای هم هستیم ، و گروه های مرجع دیگر. جنبش سبز در واقع حکایت یک نورافشانی است ، نورافشانی مردم که نور وجودشان به یک منشور می تابد و تنوع رنگارنگ و قوس و قزحی زیبا در پرده ی تابلو الهی در سطح جامعه ایجاد می کند . جنبش سبز یک جنبش تحول خواه و آزادی خواه است و پیش به سوی آرمان های بلند اسلامی . جنبش سبز جنبش لطیفی است. جنبش خشن نیست ، نمی خواهیم بگوییم ” نرود میخ آهنین در سنگ ” آن را می دانیم که یک ضرب المثل است ولی ما در دنیای مدرن می خواهیم بر همه ی این ها پیشی بگیریم و حرف تازه ای بزنیم و هیچ سنگی را فکر نمی کنیم وجود دارد که راجع به آن میخ آهنین به کار ببریم و امیدواریم همه مان با هم با نرمش پیش رویم و کل ملت ما ، نظام و مردم ما موفق باشند در آن آرمان های بلند.

اما نمی توانم راجع به زنان حرف نزنم . بر تارک آرمان های زنان آزادی ها و رفع تبعیض می درخشد ، این آرمان زنان ایران فقط نیست ، آرمان تمام زنان جهان است منتها برخی از نقاط جهان موفق تر از ما بوده اند در رفع تبعیض ولی ما موفق نبودیم، واقعیت این است . من همیشه حرفم این بوده که انقلاب اسلامی یک پروژه ی ناتمام بود . و امیدوار بودیم که در جمهوری اسلامی آرمان های بلند انقلاب اسلامی و آرمان های بلند حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند ، چون به نحو خاصی انقلاب ما با یک سرعت خاصی موفق شد و ادامه ی آرمان هایش را منتظر بودیم در جمهوری اسلامی انجام بگیرد که آزادی ها بود ، قانون خواهی بود ، مساوات بود ، رفاه مردم بود ، رفع تبعیض های طبقاتی بود و نظایر آنها، ولی نشده . جنبش سبز می خواهد همان ها را دوباره پیگیری کند از جمله مسئله زنان را . زنان ما در شرایط فعلی از تبعیض های زیادی رنج می برند، مثل تبعیض های حقوقی ، تبعیض های فرهنگی ، تبعیض های قانونی و نظایر آنها.

بعضی ها خیال می کنند تا بحث رفع تبعیض پیش می آید و مساوات طلبی ، نقش ها فراموش می شوند و یک جامعه ی خشنی که همه مثل هم می خواهند استالینی عمل کنند ، سرها بریده شود همه اندازه همدیگر شوند و مثل هم . نه این حرف نیست اصلا ، جنبش سبز نقش ها را می شناسد . حتی نه تنها جنبش سبز بلکه تمام فعالیت های رفع تبعیض در سطح جهان نقش ها را می داند و می شناسد . این طور نیست که لطافت ، مادرانگی ، عشق آفرینی ، ایجاد شور و هیجان ، تداوم حیات بشری ، در جنبش سبز فراموش بشود در رفع تبعیض . رفع تبعیض در واقع همان ادبیات دینی ما را می خواهد به یک شکلی در مورد زنان بکار ببرد . ریحانه است ، نه قهرمانه . یعنی لطافت و درخشندگی دارد اما قهرمانانه نباید با آن رفتار کرد .

قهرمان البته در اینجا به معنای ادبیات فارسی مان نیست بلکه یعنی با قهر و خشونت . وقتی تبعیض هست در واقع آن ریحانه اسیر قهرمانه شده است یعنی آن قهرها و شدت هایی که فرهنگ یا یک نظامی ممکن است بر او وارد کند . ما در واقع به طور جدی این قضیه را در کنار تمام آرمان های جنبش سبز پیگیری می کنیم که رفع تبعیض و اعطای آزادی ها به زنان و آن را از قیمومیت درآوردن ( چه قیمومیت قانون باشد چه قیمومیت های دیگر ) خارج کند و زن واقعا در شأن و منزلتی که همه ی فرهنگ های بدیع و ارزشمند جهان برای آن قائل اند ، و از جمله اسلام عزیز خودمان بر آن قائل است ما به آن شأن و منزلت برسانیم هم در قلمرو فرهنگ هم در قلمرو قانون .

در نهایت تبریک می گویم به همه ی انسان های بزرگی که با هزینه های سنگینی که پرداختند این انقلاب کبیر را حفظ کردند ، جنگ تحمیلی را به پیروزی رساندند و جنبش سبز را سرفراز کردند در تمام جهان ، به خانواده های زندانیان ، به خانواده های شهدا در تمام قلمرو تاریخ ایران به ویژه این سی ساله اخیر تبریک عرض می کنم . امیدوارم زندانیان آزاد شوند و بر سر سفره های هفت سین در کنار خانواده های خود بنشینند و به ترجیع بند سبز جنبش سبز که پر از سین های پر شکوه است ، علاوه بر سین های هفت سین ، سین سرفرازی ، سین سعادت ، سین سلامت و سین های خوب دیگر را به عنوان یک زنجیره ی ابدی سبزی های جنبش سبز در کنار خانواده هایشان بر سر سفره ی هفت سین داشته باشند. و ما بی شماریم ، ما با هم هستیم، ما ایستاده ایم.

جنبش سبز هزینه ی سنگینی پرداخت کرده و پای آرمان های خود ایستاده است . منتها این آرمان ها را ما می خواهیم ، مطالبات ما باید تحقق پیدا کند .هر کس این کار کرد فرقی نمی کند ، مهم این است با سرفرازی این آرمان ها که آرمان های خود انقلاب کبیر اسلامی هم هست تحقق پیدا کند و می دانم که حتما چنین خواهد شد و امیدواریم که همه خوشبخت و سعادتمند باشیم .

برای دریافت فایل صوتی پیام نوروزی دکتر زهرا رهنورد می توانید اینجا کلیک کنید

در راستای پیشنهاد های مردمی برای دریافت نسخه موبایل پیام های نوروزی مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد تیم فنی کلمه این امکان را ایجاد کرده تا در راستای هر شهروند یک رسانه و کمک به گسترش آگاهی امکان دریافت نسخه موبایل پیام ها فراهم گردد.

برای دریافت نسخه موبایل پیام نوروزی اینجا کلیک کنید.

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

مهندس موسوي : باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم

مهندس موسوي در سخناني در آستانه سال جديد ، راهکار نهادينه شدن جنبش سبز را بدين صورت ارايه کرد :
در این شرایط همه ما باید باید از تکیه بر نخبه ها فراتر رویم و به گروههای مرجع دیگر و تاثیر گذارجامعه متوجه شویم ، باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم و اگر فراگیری هرچه بیشتر امواج حق خواهی رامی خواهیم باید این ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .

مهندس موسوي نام و راه سال 89 را تعيين کرد : سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن

متن کامل سخنان مهندس موسوی در این دیدار به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم

تشکر می کنم از حضور دوستان . شرایط ویژه و خاصی در کشور حکمفرماست . خیلی خوشحال می شدم که دوستان دیگر به ویژه دوستانی که در بند هستند امثال آقای میردامادی در این جمع بودند و از محضرشان استفاده میکردیم .شرایط کشور را شما که یک حزب سیاسی هستید بهتر می دانید . محدودیت هایی که برای حزب مشارکت است خودتان می دانید . معمولا درکشورها باید از فعالیت احزاب و تشکیلات استقبال شودتا مشکلات کشور را از طریق آنها پیگیری و با تکیه بر خرد جمعی حل و فصل کنند . در واقع تشکل های غیر دولتی و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به این طریق از هیبت دولت در برابر مردم می کاهند علاوه بر اینکه بسیاری از فعالیت های اقتصادی – اجتماعی و... از این طریق انجام می شود.ویکی از نشانه ها و شاخص های توسعه یافتگی و پیشترفت کشورها وجود همین تشکیلات و نهادهای مدنی غیردولتی است ، حتی در کشورهایی که نظم و نسقی دارند وجود اینها ضروری است چون بسیاری از فعالیت های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی از طریق این نهادهای مدنی انجام می گیرد در واقع وجود تشکل ها در بین مردم باعث پیشرفت مردم می شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبی ندارد .

این مساله در کشور ما هم بی ریشه نیست و از قدیم مشابه اینگونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشکل های کوچک محله ای داشته ایم و همین ها جامعه ما را حفظ کرده است . بطور نمونه می توان به بافت و ساختار شهر کاشان اشاره کرد که در درون محلاتش نهادهایی اینگونه وجود داشته و همین ها موجبات حفظ و رشد این شهر را فراهم آورده و این نهادها از طریق صدقات جاریه تامین مالی می شده است یا وجود هیئت ها نمونه دیگری است ، در جامعه مدرن وجود این نهاد ها به لحاظ شکل و محتوا گسترده تر شده و اهمیت ویژه ای پیدا کرده تا به تشکیلات سیاسی رسیده است . قانون اساسی ما در مورد حق تشکیل اجتماعات و احزاب وتشکل ها صراحت و تاکید دارد . غفلتی که هست اینکه برخی فکر می کنند اینگونه تشکیلات تحفه ای است که از طرف دولت به مردم داده شده است . اشکال کار این است که فکر می کنیم این تشکلات باید توسط دولت ساخته و به مردم تحویل داده شود، در حالی که این یک خواست اجتماعی است و مردمی بودن آن باعث سلامت جامعه می شود، و دولت نباید مانع فعالیت آنها شود. مردم اگر تحت فشار نباشند و این تشکلات مردمی امکان فعالیت داشته باشند لازم نیست مردم به خیابان ها بیایند و اگر در خیابان ها هم حق انها پایمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ می کنند. متاسفانه در این نه ماه تمام این مسائل زیر پا گذاشته شده و بیشترین خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسیار زیاد خیابانی. این وضعیتی که با آن روبرو هستیم و وضعیتی که حزب مشارکت دارد خود دلیل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دلیلی وجود ندارد که مردم به خیابانها بیایند یا به سمت شعارهای تند بروند . مردم بدنبال استیفای حقوق خودشان هستند و آنچه در این نه ماه اتفاق افتاده است ناشی از هجمه و هجوم نیروهای دولتی به مردم بوده و آنها از این ناحیه خسارت بسیار دیده اند . بر راهپیمایی 25 خرداد که در آن راهپیمایی مردم مراقب شعارهای خود و مراقب همدیگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پیش آمد. اوج حضور مردم راهپیمایی در روز 25 خرداد بود که باید تاکید و تکرار زیادی روی آن کرد و نگذاشت به فراموشی سپرده شود، نوع اجتماع و حرکت مردم در آنروز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهای خود و مواطی همدیگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخی که در انتها رخ داد آنروز پرشکوه را تلخ کرد اما باید بیش از این به این واقعه و روز پرداخت تا ماهیت مردمی و سبز این جنبش برای همگان و آیندگان روشن شود . نوشتن مقالات متعدد در مورد 25 خرداد می تواند باعث شود که ماهیت جنبش و سرچشمه های آن شناسایی و بر آنها تاکید شود. خوشبختانه این تفکر همچنان در بین مردم باقی مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند.و به رغم اتفاقات تلخی که در این نه ماه رخداده است روحیه مردم همانند آنروز حفظ و وجه مسالمت آمیز و مدنی جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته این جنبش فراز و نشیب هایی داشته اما همه لازمه جریان است و باید هوشیارانه با آنها روبرو شویم،مخالفان این جریان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش کردند سران و متفکران این جریان و از جمله اعضای مشارکت را به جاهایی بچسبانند که مردم نمی پسندند،البته در این مسیر جنبش افت و خیزها و فشارهایی بوده ، که ازجمله حزب مشارکت در معرض بیشترین فشارها بوده و نسبت هایی به آن داده شده که نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمی پذیرد ،و ما نباید در مقابل این تهمت ها و بی اخلاقی ها حالت انفعالی بگیریم و باید تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه ای در مقابل فشارها حفظ کنیم . بنده در یکی از مصاحبه ها اینرا مطرح کردم که گروهی می گفتند مشروطه باعث خوشحالی انگلیس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراسانی گفتم که هرکاری ما بکنیم ممکن است روس ها یا انگلیسی ها اظهار خوشحالی کنند و اگر اینطور باشد پس ما نباید کاری بکنیم؟ نه ، ما باید رفتار خود را بگونه ای تنظیم کنیم که درست باشد و به این اتهامات توجه نکنیم . ما نباید بر اساس خوش حالی و بد حالی بقیه کارها و برنامه های خود را تنظیم کنیم، ما باید کار خود را بکنیم . بخشی ار این تخریب ها برای این است که ما را به انفعال دچار کنند و بخشی برای اینکه بین ما و مردم فاصله ایجاد کنند و نسبت به ما بد بینشان کنند. ما نباید نسبت به اینگونه مسائل و تهمت ها و تحلیل ها منفعل باشیم . اخیرا نشریه ای در نوشته ای حزب مشارکت و آقای خاتمی و...را با اوباما و ریگی بهم وصل کرده و نتایجی گرفته است عجیب و لابد اینگونه می خواهند برخی ها را توجیه کنند که اینها ریشه در خارج دارند و...اما ما باید روی اصول خودمان حرکت کنیم و در دام اینها نیفتیم و در عین حال که روی حفظ اصول و استقلال خود پافشاری می کنیم، نباید تعادل خود را از دست دهیم و دچار افراط و تفریط شویم. ما می خواهیم روابط خارجی را با توجه به مصالح خویش پیش ببریم، نه اینکه در هر سخنرانی برای خود کلی دشمن بتراشیم و یک دوست برای خود باقی نگذاریم. نباید این همه ماجراجویی کرد.یکی از نعمت هایی که انقلاب اسلامی برای ما آورده است استقلال ماست و ما نباید اینرا از دست بدهیم . البته ما مسائلی با جهان خارج داریم ، با آمریکا و اروپا ، اما روابط خارجی مان را باید بگونه ای شکل دهیم که در جهت تامین منافع و امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی و رشد و توسعه کشور باشد و سیاست خارجی ما نباید ماجراجویانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمینان و همراهی در شرایط سخت نداشته باشیم .ما نباید این حالت تعادل را چون زیر فشار هستیم از دست بدهیم . حقیقت این است که در چند سال اخیر مدام از حربه ارتباط با بیگانه برای انفعال و سرکوب مردم و نیروهای متفکر جامعه استفاده شده و این باید روشن شود .

اطلاعات رسیده بما می گوید که مخالفان راجع به وقایع و جریانات پس از انتخابات یک افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم این افسانه را باور کرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جایگاه هایی که می خواهند می نشانند، در این داستان برای هرکس و هر حزب یک نقش قائلند، یک تصویری از حرکت های مردمی و جنبش می سازند اما همه ابعاد این افسانه باید باز و شکافته شود . تصویری از ماهیت جنبش سبز و حرکت مردم ساخته اند که نادرست است و البته می خواهند از این تصویر ساخته شده برای توجیه مراجع و روحانیون و متدینین و...استفاده کنند و در این تصویر نقشی هم برای احزاب و گروهها قائلندکه اینها را وابسته به خارج نشان دهند . در برگه های تبلیغاتی که روز 22 بهمن توزیع می شد تحلیلی برهمین مضمون ارائه شده بود و این نشان می دهد که اینگونه تحلیل ها پشتوانه در برخی جاها دارد ! این کارها و رفتار ها مبتنی بر تحلیل هایی است که در پس پرده انجام می دهند و علاوه بر این یک باور نسبت به دورغ هایی که گفته اند و داستان هایی که گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است . آنچه ما باید انجام دهیم اینکه تلاش کنیم نشان دهیم که این حرکت و جنبش یقینا وابسته به بیگانه نیست، منافاتی با دین ندارد، در راستای زنده کردن قانون اساسی و احیا اسلام رحمانی است. ما باید ریشه های حرکت مردم و جنبش سبز را نشان دهیم و اینکه ریشه این حرکت در انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن در جنبش مشروطیت است و این حرکت مخالف با اسلام نیست و برآمده از باورهای دینی مردم و ظلم ستیزی آنهاست . برآمده از قانون اساسی ماست که میراث گرانسنگ انقلاب و خونبهای هزاران هزار شهید است . این میثاق ملی مجموعه و منظومه ای بهم پیوسته از اصول است که با هم معنا دارد و مردم به این مجموعه رای داده اند و همه آنها باید با هم اجرا شود نه اینکه بخشی از آن را برداریم و سوء استفاده کنیم و به بخش های دیگر هیچ توجهی نکنیم . مردم به همه این اصول رای داده اند و همه آن را میثاق می دانند و هر نوع کم رنگ کردن بخشی از اصول لطمه های بزرگی را در پی دارد. جلوگیری از برگزاری کنگره یک حزب قانونی قطعا لطمه به این قانون و میثاق است، خراشی براین میثاق ملی و صورت نظام است و همه اینها باید برای مردم توضیح داده شود . در این شرایط همه ما باید باید از تکیه بر نخبه ها فراتر رویم و به گروههای مرجع دیگر و تاثیر گذارجامعه متوجه شویم ، باید به سمت معلمان ، کارگران و اقشار مختلف برویم و مسائل را برای آنها توضیح دهیم و اگر فراگیری هرچه بیشتر امواج حق خواهی رامی خواهیم باید این ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .

نکته دیگر استفاده از روحیه مذهبی مردم است و باید به گرایش مذهبی مردم توجه تام داشت . ما همه مذهبی هستیم، اما صرف اینکه مذهبی هستیم کافی نیست، تبلیغات پر شدتی که در جامعه براه انداخته اند برخی ها را دچار تردید کرده است به طوری که گاهی من با برخی افراد روحانی و مذهبی که به خوبی من را می شناسند صحبت می کنم گمان می کنند که پشت پرده اتفاقاتی افتاده و ماتغییر کرده ایم، اما وقتی با آنها صحبت می کنم و توضیح می دهم آرام می شوند . ما باید مردم را توجیه کنیم که اینگونه نیست و اینها دروغ و تهمت هایی بیش نیست . ارتباط با مراجع و روحانیت باید بیشتر و قوی تر شود، حداقل با ان بخشی که آمادگی ذهنی داردو دلسوز است. باید آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزدیک تر کرد، در راهپیمایی ها هم بعضی از روحانیون شرکت می کنند ولی باز هم لازم است که این ارتباطات بیشتر شود. این می تواند خنثی کننده افسانه آنها باشد. در ذهن مردمی که اطلاعاتی ندارند بعضا این افسانه می نشیند. اگر جنبش بخواهد پیش برود و عقبگرد نداشته باشد باید دامنه اهدافش را در بین مردم توسعه داد، هم در میان اقشار مختلف مردم و هم در شهر های مختلف، باید مسائل اقتصادی را برا ی مردم توضیح داد، باید به مردم نشان دهیم که برای کم شدن فشار اقتصادی، برای ثبات زندگی، برای کاهش طلاق و بسیاری مشکلات دیگرو کاهش اسیب های اجتماعی باید به اصول قانون اساسی برگشت. این را مردم باید حس کنند. نباید حس کنند این جنبش فقط در رای مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشی از پایمال شدن رای شان است. باید ایران پیشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پیوند دهیم و یکی کنیم و به مردم نشان دهیم.

سال آینده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستانی امثال آقای میردامادی در میان ما خسارت است اما در بند بودن همین ها اثراتی دارد که قابل مشاهده است . بنظرم زندان دیگر خاصیت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در این هشت نه ماه گذشته فرصت هایی پیدا شده که دعا می کردم اینها زندانی ها را آزاد کنند ، روزنامه ها را آزاد کنند ، اما اینگونه نشد و مدیریت این تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه های کشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه های خارجی کمتر می شد . اگر اینها تدبیر داشته باشند راه حل مسائل و مشکلات کشور از لشکر کشی و پادگانی کردن جامعه نمی گذرد ، راه حل در آزادی های قانونی است . اگر روزنامه ها رانبسته بودند، اگر محدودیت ایجاد نکرده بودند، اگر فضا را کمی باز گذاشته بودند، مردم خیابان ها را خالی می کردند، اگر این آزادی های حداقلی را داده بودند هم دولت قوی تر بود هم مجلس و در مجموع ارکان قوی تری داشتیم. البته این آزادیها برای صاحبان قدرت محدودیت ایجاد می کند اما این بنفع نظام و کشور است و ارکان نظام هم در سطح ملی و بین المللی قدرتمندتر می شوند . این ناراحت کننده است که قوه قضاییه که قرار بود مستقل باشد و هیچ کس نتواند برآن اعمال نظر کند، اکنون چنین وضعی داشته باشد که اطلاعات و سپاه به او دستور دهند که کی را بگیر، کی را ازاد کن، فلان حکم را بده... در اوایل انقلاب شورای عالی قضایی برای همین تشکیل شد که کسی نتواند به قوه قضائیه دستور دهد و متاسفانه این وضعیت تغییر کرد . نه اینکه قاضی دلسوز نداشته باشیم و اتفاقا همان قاضی های دلسوز و شریف بیشتر این ظلم را لمس می کنند و رنج می برند. قضات شریف و دلسوز زیادی در این قوه وجود دارند اما بازتاب بیرونی اینگونه نیست . به هرحال امیدواریم چرخشی در راستای اهداف جمهوری اسلامی در مجموعه حاکم ایجاد شود. و در خود نظام و حکومت چرخشی متناسب با قانون اساسی در اداره امور ایجاد شود و فضای آزادی بوجود آید تا در سایه آن مسائل و مشکلات کشور و بحران حادث حل شود . احساس من نسبت به آینده این است که حرکتی که آغاز شده برگشت ناپذیر است، ما هیچ وقت به یکسال گذشته بر نخواهیم گشت، این تغییر ایده ها را باید غنیمت شمرد. من به آینده بسیار امیدوارم، باید به مردم صبر و امید را منتقل کرد، صبر در معنای ایمانی آن، این جنبش چیزی برای خود نمی خواهد، آزادی و بهروزی و سعادت و پیشرفت مردم را می خواهد وقطعا به آن دست خواهد یافت . حرکت بعد از انتخابات و خود انتخابات مردم را به حقوقشان آگاه کرد، باید مردم را به صبر و استقامت دعوت کرد، سال آینده را باید سال صبر و استقامت بدانیم و بنامیم. سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتیجه رسیدن .

در ابتدای این دیدار آقای کاشفی مسئول ستاد برگزاری کنگره مشارکت گزارشی از اقدامات انجام شده برای برپایی این کنگره و ممانعتی که از سوی وزارت کشور و اطلاعات در این باره به عمل آمد ،داد و با یادبودی از اعضای در بند مشارکت و دیگرافرادی که بدلیل همراهی با جنبش سبز در زندان بسر می برند و آرزوی آزادی همگی آنها در آستانه نوروز و سال جدید ، از مهندس موسوی بواسطه پایداری و همراهی اش با جنبش سبز تشکر و قدردانی کرد و از او خواست همچون گذشته در نیروبخشی و خط دهی یاریگر افراد و گروههای جنبش باشد . پس از سخنان مهندس موسوی نیز افراد حاضر به بیان نظرات و دیدگاههای خود در باره شرایط حادث و اینکه برای پیشبرد و موفقیت هرچه بیشتر جنبش سبز چه باید کرد به بحث و تبادل نطر با مهندس پرداختند و همگی براین موضوع توافق داشتند که سال آینده بدلیل مسائل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و بین المللی سالی سرنوشت ساز برای کشور به شمار می رود و باید آنرا سال صبر و استقامت برای پیروزی جنبش سبز قلمداد داد .

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

سایت اصلی و تمام سایت های زیر مجموعه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مورد حمله گروه سایبری گرداب قرار گرفت


سایت اصلی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ( http://hra-iran.org )، به همراه تمام زیر مجموعه های آن ( هرانا - رادیو هرانا-هرانا انگلیسی -کمیته وکلا-کمیته رکن چهارم )مورد حمله گروه سایبری سپاه پاسداران قرار گرفته و هم اکنون DNS تمام دومین های موجود برای سایت گرداب تغییر داده شده است . این حمله سازمان یافته در نیمه شب بیست و دوم اسفند انجام شد . عموم حمله ها از نوع DNS بوده اما بنا به دلایلی برخی از سرور ها نیز به تصاحب مهاجمین در آمده است . در حال حاضر تلاش از راه های قانونی برای بازپس گیری ادامه دارد ُ که به زودی تمامی دومین ها باز پس گرفته خواهد شد . این اقدام در پی برنامه ای هدف مند از سوی نهاد امنیتی و قضایی ایران صورت گرفته و همزمان با این حمله های سایبری روابط عمومي دادسراي عمومي و انقلاب تهران،اطلاعیه ای را منتشر نموده و در آن مجموعه فعالان را متهم به همکاری با آمریکا و گروه های مخالف دولت ایران نموده است . در این بیانیه تلاش شده مجموعه فعالان را نه یک سازمان حقوق بشری ، بلکه یک سازمان سیاسی و خرابکار نمایش بدهد . و همچنین با فرض قرار دادن این تصویر غلط ، دستگیر شده گان را تحت این اتهام ، مورد مجازات قرار دهد . مجموعه فعالان ضمن محکوم نمودن این اقدام تا ساعاتی دیگر موضع گیری رسمی خود را در این زمینه اعلام خواهد کرد . http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8812221429 http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=113248

آب زنید راه را هین که نگار میرسد, مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد

سالی دیگر پشت در است . مهمان است و عزیز . به رسم نیک ایرانی بودنمان ، در بر مهمان بگشائیم . شاید این آمده از سفر ، آن نگارین یار ما باشد . شاید این بهار ، بهار دیگری باشد بر خزان و زمستان عمرمان که بهارش به نادانی گذشت و از آندم که دانستیم ، سوزاندمان گرمایش و دلمان را افسرد خزانش و تنمان را لرزاند زمستانش . شاید این بهار ، بهار دیگری باشد . پرده دیگر شود و ساز به ساز گردد . شاید ، آخ شاید . . .

دم در بد است . بفرمائید داخل عزیز مهمان . قدم بر چشم ما بگذارید . قدری نمور است ، ببخشید . نه ، اثر گریه نیست . خاک در چشممان رفته . شاید هم از ذوق دیدار تر شده . رنگ به رویمان نیست ؟ نه ، نه ، از ضعف و بی روحی نیست . مبادا که مهمان غمین شود . از اضطزاب دیر کرد شماست . دلمان هم اگر ضعیف میتپد ، به همان سبب است . غمی نداریم عزیز . تو غم مخور که مهمانی و عزیز . تو بهاری ، تو نوروزی ، روزی نو . تو عصاره تاریخ پر ارجمانی . تو افق آرزوهایمانی . که میایی و با تو کمبزه و خیار میاید . نمرده ایم به امید آمدن تو .

بهار جان خیلی حرف زدم . حالا تو بگو . نا غافل آمدی امسال . بنفشه ای سروش آمدنت را نداد . برفی نبود که از لایش بنفشه ها خودی بنمایند . ننه سرما هم دل و دماغی نداشت امسال و لحاف پرش را نتکاند . او هم پیر شده دیگر .از چلچله ها هم خبری نیامد . آنقدر شحنه و داروغه سر هر گذر گماشته اند که طفلکی ها ترسیده اند گویا تا در مقدمت دمی به هم بزنند . حتی شنیدم از شاملو که بر ذغال سوسن ،کباب قناری درست کرده اند . خوب آن بچه ها هم میترسند دیگر . صدای باغچه بیلی ها هم در نیامد . نیما میگفت چرا بر خویشتن هموار باید کرد رنج آبیاری کردن باغی کز آن گل کاغذین روید .

تنها نشانه آمدنت را خیل پر تعداد حاجی فیروز های سیه روی سر چهار راهها میدانند . نمیدانم امسال چرا اینقدر زیاد بودند . و چرا همه لاغر بودند و چرا به نظرم صدایشان اینقدر گشنه و دست درازشان به سوی مردم اینقدر فقیر بود . یکی شان را شناختم . پسر ایران خانم بود به نظرم . طفلک از کار اخراجش کردند . میگند بحران اقتصاد جهانی است . او هم معتاد شد . آرایش زنش هم اصلا نجیبانه نیست . طفلک دختره پشت سرش حرف زیاده . پسره سر چهار راه با ادای بی نمکی داد میزد بهار داره میاد . یا شاید میگفت کاش بهار بیاد . یادم نیست . اما مثه اینکه خودشم باور نداشت . واسه همینم هیچ کس جدیش نمیگرفت .

شیرینی بخور بهار جان . تو چرا هیچی نمیگی . همش که من حرف زدم آخه . چرا بغض کردی ؟ چشات چرا نمور شد ؟ خاک توش رفته عزیزم ؟

چهارشنبه سوري ، بغض ملتي آزاديخواه به فريادي بر سر مستبدان و شخص سيد علي خامنه اي بدل خواهد شد

اين اولين مناسبت ملي - آييني ايرانيان پس از کودتاي ننگين 22 خرداد است . ملتي که خس و خاشاک خوانده شد توسط بي مقدار ترين رييس دولت تاريخ ايران . ملتي که توسط آخوندي درباري ، بزغاله و گوساله لقب گرفت و ملتي که توسط نمرود و ضحاک زمان ، به دشمن تعبير گرديد .
اين ملت با فرهنگ با پيشينه هزاران ساله تاريخ و تمدن ، در اولين مناسبتي که به دست آورده است ، ميرود که نام بلند ايران را فرياد کند و عشق خود را به پاکي ، با برافراشتن نمادي به شعله وري آتش پاس دارد .
ميرود که دور آتش برقصد و شاد باشد که شادي ما ، غم اين غم مداران حاکم است .
ملتي که ميرود تا نمادها ، عکسها و نشانهاي اين حراميان قاصب را در آتش بيندازد و بسوزاند .
چهارشنبه سوري امسال ، بغض ملتي آزاديخواه به فريادي بر سر مستبدان و شخص سيد علي خامنه اي بدل خواهد شد

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

زهرا رهنورد : بارها گفته ام ، این دولت نامشروع است

کلمه: دکتر زهرا رهنورد ، استاد دانشگاه تهران، نقاش و مجسمه ساز گفته هایش را با آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی بویژه زندانیان زن آغاز می کند.می گوی :”امیدوارم همه زنان زندانی تا پیش از فردا رسیدن سال نو آزاد شوند ،همه آنها از فعالان جنبش زنان تا روزنامه نگاران ، فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق کودک تا زنان گمنامی که در کف خیابا نها و در تجمع های اعتراضی بازداشت شده اند و البته دختران دانشجویی که گناهی جز طلب حق خود ندارند.

رهنورد مادران داغدار را هم از یاد نمی برد :”در عین حال همه ما همدل و هم درد مادران عزاداری هستیم که گلهای آنها پرپر شده است .مادران ندا ،سهراب ، سید علی ،اشکان ،کیانوش ،رامین رمضانی ،علیرضا افتخاری ،محرم چگینی ، و مادران شهدای مظلومی چون ناصر امیر نژاد ،ایمان نمازی ، کاوه سبز علی پور و بقیه ای که حتی نامشان را نمی دانیم و همانطور مادران و همسرانی که در حوادث پس از انتخابات عزیزان شان آسیب های جدی دیده اند ،برخی در تظاهرات ها مجروح شده ، بعضی در بازداشتگاهها مورد شکنجه قرار گرفته و برخی ماهها در زندان بوده اند.”

و در آخر هم پیشاپیش سال نو را به همه زنان و مردان آزادی خواه و عدالت خواه تبریک می گوید :”امیدوارم سال آینده ،سال تحقق آزادی، مردمسالاری، عدالت، رفع تبعیض از همه بویژه زنان باشد.”

خبرنگار کلمه در آستانه سال نو مصاحبه مفصلی با دکتر رهنورد انجام داده است ،که می خوانید:

شاید بد نباشد که این مصاحبه را با سوالاتی درباره حوزه زنان و جنبش سبز شروع کنیم :چندی پیش فعالان جنبش زنان با صدور بیانیه ای اعلام کردند که در هیچ یک از بیانیه ها و مواضع نامزدهای معترض از فردای انتخابات به این سو به خواست های زنان توجهی نشده است . این فعالان زن نوشته بودند که ما بر این باوریم که مسایل زنان بخش عمده ای از بحران جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن ،هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود. به همین دلیل هم گروهی از فعالان جنبش زنان نامه ای انتقادی به آقایان موسوی و کروبی نوشتند . شما در این باره چطور فکر می کنید ؟ آیا واقعا کاندیداها از فردای انتخابات به زنان بی توجهی و بی اعتنایی نشان داده اند ؟

به راستی ما زنان ،چرا باید منتظر دیگران باشیم تا برای ما مادری بکنند؟ خودمان باید پا پیش بگذاریم . از ماجراهای زنان بزرگ تاریخ می توان درس ها گرفت ، خوشبختانه تجربه کمون اولیه هزاران سال پیش از تاریخ کم و بیش در اختیارمان قرار دارد. آن زمان که به قول قران کریم انسانها امت واحدی بودند ،یا به قول نظریه پردازان در آن کمون زنها همه کاره بودند و به قول مدارک باستان شناسی ایزد بانوها و الهه ها بر تارک پرستش ها می درخشیدند.حداقل تاریخ تمدن به ما گفته است که اولین صنعتگران ، پارچه بافان ، سفالگران و کشاورزان ( ونه شکار گران )زنان بوده اند ،البته در آن زمان یک تقسیم کار نانوشته و خود به خودی بود که بر اساس مختصات فیزیکی و شرایط اقتصادی و پرستشی و آیینی زن و مرد ایفای نقش می کردند ، اما در آن زمان زنان اگر نه در راس سر رشته داری امور (چون جامعه مادر سالاری هنوز ثابت نشده ) اما همواره با نقش درجه یک در اداره امور و سر منشا بسیاری از قوانین و مناسبات بوده اند .

اما حالا چرا به آنها تاسی نکنیم و از آنها مدل رفتاری نپذیریم ؟بگذار در هزاره سوم در زمان انتخابات دهم زنان شهروند درجه یک و پس از آن با سرعت نور از مقام و منزلت خود هبوط کنند اما ما همچنان به دنبال آزادی های والا، رفع تبعیض، رفع خشونت، حذف چند همسری و سایر مطالبات خود هستیم و آن را دنبال می کنیم.

نسبت جنبش سبز با مطالبات زنان را در چه می دانید ؟

جنبش سبز و مطالبات زنان در مواردی عمومی انطباق های آرمانی دارند و در مواردی راه زنان خاص و شاخه ای جداگانه می شود . در مورد مطالبات آزادی خواهانه ، عدالت طلبانه، دمکراسی خواهی و قانون گرایی ، مطالبات جنبش مردمی سبز و مطالبات زنان یکی است. اما من می خواهم با قاطعیت بگویم که تجربه اقدامات اصلاحی در جهان و انقلاب های بزرگ نشان داده است که زنان برای مساواتهای جنسیتی –حقوقی باید فعالیت جداگانه و متفاوتی از جنبش های دمکراتیک داشته باشند. نمی توان در ایران آرمانهای رفع تبعیض و رفع خشونت و مساوات طلبی های قانونی در قلمرو” دیه”و “قضاوت “،”حضانت،” ” چند همسری” ،”قوانین طلاق ” ، “تابعیت ” و نظایر آنرا درون جنبش های اصلاحی یا حرکتهای انقلابی به دست آورد. باید مصمم و جداگانه شاخه های زنان ، احزاب و جنبش ها و یا گروه های خاص زنان فعالیت کنند . نه در انقلاب صنعتی ، نه در انقلاب فرانسه و نه در دمکراسی آمریکا و نه در انقلاب شوروی سابق و پس از فروپاشی شوروی و … هیچ گلی به سر زنان زده نشد. آری هیچ گلی به سر زنان زده نشد و زنان همچنان از تبعیض ها و خشونت ها رنج بردند تا خودشان دست به کار شدند و تا حد زیادی احقاق حقوق کردند .

وظیفه جنبش سبز در باره رفع تبعض از زنان چیست ؟

به طور ایده آلی باید بگویم جنبش سبز در هر صورت باید بداند همچون انقلاب اسلامی که زنان پیشتاز بودند در این جنبش هم زنان پیشگامی ، فداکاری و از خود گذشتگی شگفت انگیزی نشان دادند و نباید جنبش ،حساب خود را از زنان جدا کند .باید آرمانهای جنبش زنان را در ادبیات خود لحاظ کند و آنرا بخشی از آرمانهای خود تلقی کند .چنانچه موسوی نیزدر یکی از مصاحبه های خود گفت ما با جنبش زنان ، دوست هستیم و این دوستی یعنی همراهی . اما واقعیت ملاحظات دیگری را نشان می دهد و آن این است که چند جنبش بزرگ مثل جنبش زنان ، جنبش کارگران ،جنبش دانشجویان ، جنبش معلمان ، درون جنبش عظیم سبز قرار دارند که شعارهای عمومی آزادی، رفع تبعیض ، قانون گرایی و دمکراسی خواهی ، ضمن آنکه این جنبش ها را در بر می گیرد اما چه بسا تکیه بر هر یک یا گرایش بیشتر به هر یک از آنان ، خواستها و مطالبات عمومی جنبش را تحت الشعاع قرار می دهد . همانطور که عرض کردم در این میان جنبش زنان ،در عین وحدت با جنبش سبز ، به دلیل ویژگی کثرت گرایی جنبش اما لازم است به طور جداگانه نیز فعال باشد.

در عین حال ، جنبش سبز باید در بیانیه ها و نظرات خود به اهمیت و مطالبات هر یک از این جنبش ها اشاره کنند و خواهان بهبود و پاسخ به مطالبات آنان باشند بدون اینکه از مسیر عمومی منحرف شود .

در اینجا وظیفه دولت چیست ؟

بارها گفته ام ، این دولت نامشروع است ولی در هر حال چون مراحل تنفیذ انجام شده و دولت، خودش، خودش را قبول دارد ، باید به وظایفش عمل کند و بیش از این با بی اعتنایی به مطالبات زنان ، سرکوب زنان، با ارائه لوایح ضد زن ،به نام حمایت از خانواده ، اما به کام عشرت طلبان ، در انهدام خانواده و فلاکت زنان و کودکان ، مصر نباشد . اگر خیلی مدعی دولت بودن است باید و می تواند فورا لوایح ضد زن را پس بگیرد و کار گروهی را برای اعاده حقوق زنان معین کند و طی تعاملی در این رابطه با مجلس و قوه قضاییه با الهام از آرمانهای جنبش زنان عمل کند . اگر چه این گونه کارها از دست این دولت بر نمی آید .

در فضای ایجاد شده پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، مجددأ گروهی از نمایندگان مجلس با حمایت حامیان خود و در شرایطی که کوچکترین اعتراض توسط دانشجویان، معلمان، کارگران و روزنامه نگاران منتقد نسبت به نقض حقوق شهروندان با ارعاب، دستگیری و محاکمات غیرعادلانه همراه بود، تصمیم به تصویب لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده گرفتند، چرا در چنین شرایطی آنها برای تصویب چنین قانونی که ، نه تنها از قانون ۳۵ سال پیش یعنی قانون مصوب سال ۱۳۵۳ بسیار عقب تر است،اینقدر مصرند و قصد دارند چندهمسری مردان را قانونی کنند، این همه عجله دارند؟

این یک مقوله بهت انگیزاست. از یک طرف آنها دلشان را صابون زده اند که از آب گل آلود ماهی بگیرند و تا تنور داغ است نان خود را بپزند و نان زنان آزاده این سرزمین را آجر کنند. آنها فکر می کنند جنبش سبز از مسایل زنان غافل است لذا از فرصت استفاده می کنند تا خواست های ارتجاعی خودشان را جامه عمل بپوشانند اما این یک فرصت برای آنهاست و نه علت .بسیار خوب پس علت چیست ؟اصولا ساختار ذهنی این دولت واپس گرا و خشونت جوست. اینها وابسته به جریانی از گروه فشار سرکوبگری هستند که از سالها پیش در زیر بخشی از نا خوداگاه جامعه اسلامی اعمال نفوذ می کردند، قتل های زنجیره ای می کردند ، تهمت می زدند، جو می ساختند ، مخالفین خود را در مجامع کتک می زدند تا محیط بسته ای به وجود آورند . اما امروز این جریان قدرت را در دست دارند و با در دست داشتن اتوریته در مقام اعمال نظر و عمل خود به صورت دل بخواه شان هستند . البته حتی اگر کوته زمانی هم موفق شوند در دراز مدت شکست خواهند خورد . باید بدانند آنها همیشه نمی توانند نظریات ارتجاعی خود را به نام اسلام جا بزنند . اسلام دین مترقی است و قابلیت تعامل با دنیای مدرن و اندیشه های جدید را داراست و اجتهاد زنده و پویا فرصت نو آوری و زمانه شناسی را به آن اعطا کرده است . در مجموع من معتقدم این دولت است که به مجلس فشار می آورد تا این لوایح ضد زن را تصویب کند .

شما در مصاحبه ای اعلام کردید که دولت را به رسمیت نمی شناسید و با آن سازش نمی کنید ،این مصاحبه بازتاب گسترده ای داشت و بسیار موردتوجه قرار گرفت .خودتان دلیل این همه توجه را به این گفته های خودتان در چه می بینید؟

در آن وقت شایعاتی مطرح شده بود مبنی بر اینکه سران جنبش هر یک به نحوی راه سازش پیش گرفته اند که البته این برداشت غلطی بود .شانتاژ روانی از سوی روزنامه های دست راستی محافظه کار (حیفم می اید واژه اصول گرا را برای آنها به کار ببرم .) در جریان بود که ناخنهایشان را به هم میزدند و لبه های قیچی را به هم می کوبیدند و باتوم هایشان را در هوا می چرخاندند و بر کوس موفقیت می زدند که جنبش سبزی ها ترسیدند ، توبه کردند،باختند و نظایر آن تا روحیه مردم را خراب کنند که البته موفق هم نشدند. من به عنوان فردی از جنبش سبز و همدل و همراه مردم حرف مردم را اعلام کردم .نوبر نبود. حرف دل مردمی بود که هر گز حاضر به عقب نشینی نبوده اند و همانها هستند که سران جنبش را به سوی خواست های آزادی خواهانه و دمکراتیک خود هدایت می کنند .

آینده جنبش را چگونه می بینید؟

اگر قومی بخواهد سرنوشت خود را تغییر دهد حتما پیروز خواهد شد این مژده ی قران کریم است یا اگر خدا را یاری دهید او هم شما را یاری خواهد داد و شما را ثابت قدم خواهد کرد . “: ان تنصر الله ینصر کم و یثبت اقدامکم ” این وعده الهی در قرآن مجید است . در صورت ثابت قدم بودن حتما پیروزی با ما خواهد بود و با جنبش سبز نفس های پر اکسیژنی از آزادی را به ریه های اندیشه و زندگی خواهیم فرستاد .

کسانی از وقوع خشونت در چهارشنبه سوری به شدت نگران اند.راهکار شما برای جلوگیری از خشونت چیست؟

چهارشنبه سوری یکی از روزهای ملی و باستانی ایرانی است. روز شادی هاست روزی که زردی چهره ها می سوزد و دود می شود و سرخی و شادی و حیات و آفرینش بهاری گونه ها را گل رنگ می کند. به پاس نوروز و عمو نوروز مهربان و هدیه های آزادیش در این روز قطعا جنبش سبز شاد و سر فراز خواهد بود . اما جنبش سبز جنبش مهربانی و مقاومت و آرامش است . یاد نداها ،سهراب ها ، سید علی ها ، اشکانها و روح الامینی ها و… را گرامی خواهیم داشت و هیچ گونه تندی و خشونتی نخواهیم ورزید . همه مردم را دوست خواهیم داشت ،چه سبز باشند و چه رنگ دیگر .به نظامی ها هم می گوییم شما را هم دوست داریم ، برادر مردم باشید و به آنها گل تقدیم کنید نه باتوم و گلوله . بنابراین اگر خشونتی باشد بدانید از سوی خود حاکمیت است.

طی ۹ ماه گذشته حمله به شما زیاد بوده ، گاهی فیزیکی مثل ایام ۱۶ آذر و ۲۲ بهمن و گاهی اهانت ها و تهمت ها و حمله های کلامی در نشریات وابسته به حاکمیت. حتی یکی از سران و سخنگویان مخالفان جنبش سبز گفته بود که شما صهیونیست و طرفدار بهایی ها هستید که فقط افکارتان پوشیده است. فکر می کنید علت این همه خشونت علیه شما چیست ؟

آنها خیلی خوب توانایی های ذهنی ،علمی و اجرایی زنان را می شناسند و به نقش متعهدانه و دلسوزانه من در جنبش سبز واقفند و چون فعلا زندان کردن من برای شان سودی ندارد، پس سعی می کنند به خیال خود مرا در سطح خیابان و در قلمرو رسانه ها شکنجه دهند اما زهی خیال باطل !هنوز جوهر خادم القرانی و سی جلد کتابی که نگاشته ام در ذهن مردم خوب مان خشک نشده که چنین تهمت می زنند . باید بگویم آنچه از ذهن و علم و اجرا دارم تفضل خداست و آنرا متعلق به خودم نمی دانم. به قول قرآن کریم “ذلک من فضل ربی” فقط به آنها می گویم با خدا دادگان ستیزه مکن که خدا داده را خدا داده است.

و ضمنا من از این بیدها نیستم که به آن بادهای سیاه طوفانی جادویی از پا دربیایم . زیرا اکسیژن آزادی خواهی جنبش سبز تمام ریه ها ی روح و جسم مرا سرشار از شوق و وجد و جانفشانی کرده است .

در یکی از همین تهاجم های رسانه ای مخالفان جنبش سبز گفته شده بود که موسوی می خواست در صورت رای آوردن و رییس جمهور شدن رهنورد را به معاون اولی برگزیند آیا این یک حمله به شماست یا تعریف از یک زن ؟

این آقایان دست راستی که این چنین سخن پراکنی می کنند طعم آزادی خواهی ، روشنفکری و هنرمندی را که پیشه من بوده است نچشیده اند که بدانند ما طایفه روشنفکران –هنرمندان و آزادیخواهان اگر آفتاب را هم در دست راست و دفتر و دستک و پست ومقام را هم در دست چپ مان قرار دهند، هر دو را به دامن خود آنها پرتاب می کنیم و به توانایی و شرافت قلم خود و هنر خود و یا دیدن روی سرشار ار نجابت دانشجویان عزیزمان پیوسته در جشن و سرور و رضایت هستیم .در عین حال قبلا هم گفتم من در روند انتخابات حضور فعال را پیشه خود کردم تا از وجوه مغفول قانون اساسی ، آزادی ها ، قانون گرایی و دمکراسی دفاع کنم و باز هم این مطالبات را پی گیری می کنم . اما شاید به قول شما این اقدامات که بیشتر به طنز و فکاهی شبیه است ، تعریف از توانایی یک زن است تا تقبیح او و همین جا به آنها می گویم من نمونه کوچکی از زنان جنبش سبز هستم و قطعا همه زنان جنبش سبز و زنان ایرانی از رهنورد تواناترند. با آنها چه می کنید ؟

خانم رهنورد ،شما بیشتر به عنوان یک زن هنرمند شناخته شده اید و در این سالها فعالیت های زیادی در زمینه نقاشی و مجسمه سازی انجام داده اید که یکی از معروف ترین آنها مجسمه مادر است که از سالها پیش در میدان مادر تهران نصب شده که تبدیل به یکی از مشهورترین مجسمه های دو دهه بعد از انقلاب شد.وقتی دیدید گروهی از مخالفان شما به گردن مجسمه مادر و بچه ،طناب انداخته اند ،دچار چه احساسی شدید؟

ببینید برای هنرمندان ،آثارشان مثل پاره تن شان است.چون با عشق قصه های روح خود را ،زمزمه های خود را ،دردها ،شادی ها ،ناله ها و زاری ها،حرفهایی را که به هیچ کس نمی توانند بگویند ،یا آرمانها و ارزوهایشان را به اثر هنری خود دمیده اند وبا آن نجواها داشته اند.اما وقتی جریانهای واپس گرا،انسان ها را فقط به جرم آزادیخواهی شهید می کنند ،حالا یا با دار زدن ،یا شهید کردن و یا کتک زدن های وحشیانه یا روش های دیگر حالا از رفتار آنها با یک مجسمه برنزی چه انتظاری داریم؟آنها چه فهمی از واژه نرگس عاشقان “که نام این مجسمه است و چه فهمی از مادرانگی و چه فهمی از هنر دارند؟شما دیدید که مردم خوب ما هم واکنش نشان دادند و گفتند اگر مجسمه را سرنگون کنید رهنورد را بر میدان می نشانیم.من هم اکنون برای همه آثار هنری ام نگرانم ،نقاشی ها ،مجسمه ها ،همه در معرض این گونه تهدیدها و رفتارهای وحشیانه قرار دارند.امیدوارم خداوند همه ما را از شر توهم این جریان در امان نگه دارد.

در این ایام چه چیزی جنبش سبز را بیشتر آزرده و چه انتظاری دارید که در آینده تحقق پیدا کند ؟

انقلاب اسلامی با همه شکوه و عظمتش یک پروژه ناتمام بود که می بایست تکمیل آرمانهایش در جمهوری اسلامی تحقق می یافت که فعلا نشده است. بنابراین مقولات آزادی و دمکراسی حقوق زنان و قانون گرایی اینها مطالباتی است که جنبش سبز در پی تحقق آن است .

اما چون پرسیدید جنبش سبز را چه چیزی بیشتر آزرده است از من نخواهید که فهرستی از رنج ها و ناملایمات را که جنبش در طی این ایام چشیده است تنظیم کنم آن وقت مثنوی هفتاد من کاغذ می شود . بلاتشبیه در تاریخ استبداد ، شکستن قلم ها ، بریدن دست ها ، از سرها مناره، از کله ها پشته ثبت شده است . امیدوارم حاکمیت فعلی و جمهوری عزیز ما از بدنامی فجیع و تلخی این چنین عبرت بگیرد و خود را در این رده تاریخ قرار ندهد .

پس چه کند ؟ چه انتظاری داریم؟چگونه راضی خواهیم شد ؟ مهم این است که کار درست انجام شود به دست هر کس که شد مهم نیست. پس انتظار داریم که رژیم روزنامه ها و رسانه ها و روزنامه نگاران و زنان و مردان و جوانان و پیران را آزاد کند و به پادگانهایش گل بفرستد تا به جبران جفاهای گذشته به مردم تقدیم کنند. آن چنان زندانی ها را آزاد کند تا در زندان هایش به جای آدم ها و آزادیخواهان در زنجیر گل بکارد و آنها را به باغ های وسیع سرو و گل و سوسن ، فرهنگسراها و آزمایشگاه های علمی تبدیل کنند و برای شکوفایی تولید ،صنعت و کشاورزی کمربندها را سفت کند تا اشتغال و ازدواج و تحصیل جوانان فزونی یابد . در سطح بین المللی نیز با سیاستهای حساب شده و دوستانه اما از دیدگاه منافع ملی موجب سر افرازی ملی شود . مطالبات جنبش های زنان ، کارگران ، معلمان و هنرمندان را بر اورده کند .آزادی قلم و بیان واندیشه را تضمین کند و این کارها و بیش از آن از دست و قلم و قدم هر نظام دلسوزی بر می آید .اما جنبش سبز در میان این جنبش ها اهتمام ویژه ای به خواسته های جنبش زنان دارد.جنبش سبز خواهان آزادی همه زندانیان بویژه زنان زندانی است که این روزها همسران ،مادران و فرزندان شان چشم به راهها آنها هستند.

پیام بانوی سبز ایران در خصوص چهارشنبه سوری : اگر خشونتی باشد بدانید از سوی خود حاکمیت است.

خبرنگار کلمه در آستانه سال نو مصاحبه مفصلی با دکتر رهنورد انجام داده است ،که می خوانید:
کسانی از وقوع خشونت در چهارشنبه سوری به شدت نگران اند.راهکار شما برای جلوگیری از خشونت چیست؟

چهارشنبه سوری یکی از روزهای ملی و باستانی ایرانی است. روز شادی هاست روزی که زردی چهره ها می سوزد و دود می شود و سرخی و شادی و حیات و آفرینش بهاری گونه ها را گل رنگ می کند. به پاس نوروز و عمو نوروز مهربان و هدیه های آزادیش در این روز قطعا جنبش سبز شاد و سر فراز خواهد بود . اما جنبش سبز جنبش مهربانی و مقاومت و آرامش است . یاد نداها ،سهراب ها ، سید علی ها ، اشکانها و روح الامینی ها و… را گرامی خواهیم داشت و هیچ گونه تندی و خشونتی نخواهیم ورزید . همه مردم را دوست خواهیم داشت ،چه سبز باشند و چه رنگ دیگر .به نظامی ها هم می گوییم شما را هم دوست داریم ، برادر مردم باشید و به آنها گل تقدیم کنید نه باتوم و گلوله . بنابراین اگر خشونتی باشد بدانید از سوی خود حاکمیت است.

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

دکتر رهنورد : آبروی یک نظام ومشروعیت آن در گرو احترام به ملت و به میزان ارج نهادن به زنان است

زهرا رهنورد ، بانوي اول ايران در پيامي که به مناسبت روز جهاني زن به ملت ايران داده است به نکات ارزنده اي اشاره ميکند و در فرازي ميگويد :
اما به این فهرست تبعیض هایی هر روزه اضافه می شود. در قوانین واپس گرا زن به عنوان جنس دست چندم تلقی شده، در کدام قلمرو است که تبعیض وبی عدالتی در قوانین ما لحاظ نشده .. دیه نامساوی زن و مرد ،قوانین تبعیض آمیز مربوط به طلاق و تابعیت ،سن پایین مسوولیت کیفری برای دختران و …آیا روح وانسانیت و جسم زن را خدا نیافریده؟ مطمئنم که مردان آزاده کشورمان نیز از این تبعیض ها رنج می برند و سر افکنده اند .مشکل قانونی حضانت مادران ، صحنه زجر آور دیگری است که به قول سعدی دلی از سنگ بباید به سر راه فراق تا تحمل کند ، آن روز را که مادر از فرزند جدا می شود.

اما گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. زنان زندانی که جرم شان عدالت طلبی و آزادی خواهی است و این همه را در جنبش سبز یافته اند. زنان روزنامه نگار زنان مبارز ، زنانی که در کوچه و خیابان و در عرصه های مختلف از فعال جنبش زنان تا فعال حقوق بشر و کودکان، زنان کارگر و زنان معلم ،همه و همه مصمم و استوار گام برمی دارند و از تحمل زندان و دیگر تهدیدها و مشقت ها نیز هراسی ندارند. کدام را بگویم؟

آبروی یک نظام ومشروعیت آن در گرو احترام به ملت و مطالبات آنان و به ویژه آبروی یک نظام به میزان ارج نهادن به زنان است. باز هم به حاکمیت توصیه می کنم به پاس تمام روزهای بزرگی که به نوعی به شخصیت زن مربوط است زنان را ارج نهید و در جهت سعادت آنان قدم بردارید.

در پایان ، با تمام احترام این روز بزرگ را به همه زنان ومردان عدالت خواهی که رفع تبعیض و ارج نهادن به زنان را بخشی از مبارزات آزادیخواهانه بشری می دانند تبریک می گویم و امیدوارم جنبش سبز در جهت رفع تبعیض قدم های بلندی بردارد.

بانوي اول ايران ، روز جهاني زن را به زنان جهان تبريک گفت - متن کامل بيانيه

در کجای تاریخ سرزمین ما ، بدون حضور زنان ، نقطه اوجی مشاهده شده است ؟ همان زنانی که از پیش از مشروطه در جنبش تنباکو به آفریدن حرکتی ضد استعماری و وطن فروشانه قیام کردند و سپس زنانی که در انقلاب مشروطه برای تحقق مجلس و قانون اساسی و مطبوعات زندان و شکنجه شدند و زنانی که برای تحقق انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی حضوری مضاعف داشتند ابتدا خودشان و سپس پدران شان ، همسران شان و پسران شان را ترغیب کردند تا قدم در راهی نهند و به آنان بگویند که گر مرد رهی میان خون باید رفت.

کلمه: دکتر زهرا رهنورد در آستانه ی روز جهانی زن در پیامی ضمن انتقاد از قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و نیز ظلمی که در ایران امروز به صورت مضاعف بر بانوی ایرانی روا داشته می شود حاکمیت و مردم را به بازگشت به ارزش های والای رحمانی و انسانی برای پاسداشت کرامت زن ایرانی فرا خواند.

متن کامل پیام بانوی سبز ایران که در اختیار “کلمه” قرار گرفت به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

جنبش سبز تبلور آرمانهای هر انسان آزاده و عدالت طلبی است .و جنبش سبز به خاطر همین آرمانهای والای انسانی و اخلاقی است که زنان را ارج می نهد و نقش بزرگ آنان را در طول تاریخ بشری و در تاریخ ملی و اسلامی ایران قدر می شناسد .زنان پیوسته در تاریخ مبارزات آزادی خواهانه همپای مردان درسرنوشت ملی و انسانی بشری سهمیم بوده اند.

هشتم مارس(هفده اسفند) ،روزجهانی زن در پیش است . جنبش سبز اهمیت این روز بزرگ را می شناسد و می داند چه رنج ها و نامرادی هایی که زنان تحمل کردند تا عصاره مطالبات آنان در این روز رخ نمود و برگی پرشکوه و زرین به فهرست پویش های تعالی خواهانه ، آزادی خواهانه و مساوات طلبانه افزود.

تاریخ مذهبی و اسلامی و تاریخ ملی ما سرشار از روزهای بزرگی چون تولد حضرت زهرا( س ) و پیام آوری زینب( س) است. و نیز سرشار از شخصیت های بزرگ ایران باستان چون آذر میدخت ها و ایران دخت ها و زنان ایثارگر شاهنامه ای و اسطوره ای چون آناهیتا و تهمینه و رودابه و گردآفرید است. و اینک به پاس همه روزهای بزرگ زنان و همه شخصیتهای والای زن در سرزمین ایران و به پاس بزرگداشت روز جهانی زن فرصت را غنیمت شماریم و شخصیت ارجمند زن ایرانی را در آینه تاریخ بنگریم و ببینیم آیا سزاوار چنین شخصیت بزرگی این گونه رفتارهای تبعیض خواهانه و ضد زنی است که فرهنگ حاکم و قوانین من

در آوردی مجلس بدان پرداخته است ؟

در کجای تاریخ سرزمین ما ، بدون حضور زنان ، نقطه اوجی مشاهده شده است ؟ همان زنانی که از پیش از مشروطه در جنبش تنباکو به آفریدن حرکتی ضد استعماری و وطن فروشانه قیام کردند و سپس زنانی که در انقلاب مشروطه برای تحقق مجلس و قانون اساسی و مطبوعات زندان و شکنجه شدند و زنانی که برای تحقق انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی حضوری مضاعف داشتند ابتدا خودشان و سپس پدران شان ، همسران شان و پسران شان را ترغیب کردند تا قدم در راهی نهند و به آنان بگویند که گر مرد رهی میان خون باید رفت.

اما امروز ، زنان پیشتاز در جنبش سبز ، حیرت زده همچنان شاهد نگاه ها، رفتارها و قوانین تبعیض خواهانه ای هستند که نقاب زده ، هر روز در گوشه ای مطرح می شوند. گویی برای هر یک از مطالبات به حق زنان برای کسب آزادی و رفع تبعیض پاسخی متضاد در آستین نیروهای واپس گرا و حاکمیت پنهان شده و در موعد مساعد روی میز محکمه گذاشته می شود .

در میانه هزار و پانصد سال پس از ظهور اسلام عزیز با همه رافت و شفقت ونگاه های نو آورانه به زنان و در آستانه هزاره سوم میلادی ، دنیای ماهواره و دیجیتالیسم و قدرت رسانه ها همچنان متحجرانه به زنان می نگرند در این دنیای مدرن و پیچیده فهرست شگفت انگیزی پیش روی ماست ، مالامال از ظلم و تبعیض و بی عدالتی به بهانه حمایت از خانواده ، قانون چند همسری مطرح می شود. توجه کنید اینک زمانه کمون اولیه نیست بلکه دنیای امروزیست ، دنیای فردیت ها دنیای عشق و محبت یک زن و یک مرد به یکدیگر ،دنیای فرزندانی که به آغوش یک پدر و یک مادر نیازمندند .و نه یک پدر و چندین مادر ، راستی آیا لازم

است برای ایجاد یک نظام هدونیستی لذت گرا قانون تدوین شود، پیشنهاد این است که لذت گرایان را به حال خود بگذارید! آنان کار خود را خوب بلدند. لازم نیست با هدف دلسوزی برای آنها کانون خانواده، این مهمترین واحد تحقق جامعه ای سالم را منهدم و ویران کنید. بهتر است به جای آن حمایت از خانواده را با ارج نهادن به زنان و حمایت از آنان و کودکان در خانواده و همچنین آموزش عشق و محبت و رافت و گذشت در فرهنگ جامعه جایگزین کنید. به رسانه ملی بیاموزید از ارائه الگوی رفتاری زن سلیطه بد اخلاق ، زن مطیع ، زن سلطه طلب دست بردارند و زنان واقعی را که در سرزمین ما عزت و عظمت آفریدند الگوسازی کنند .

اما به این فهرست تبعیض هایی هر روزه اضافه می شود. در قوانین واپس گرا زن به عنوان جنس دست چندم تلقی شده، در کدام قلمرو است که تبعیض وبی عدالتی در قوانین ما لحاظ نشده .. دیه نامساوی زن و مرد ،قوانین تبعیض آمیز مربوط به طلاق و تابعیت ،سن پایین مسوولیت کیفری برای دختران و …آیا روح وانسانیت و جسم زن را خدا نیافریده؟ مطمئنم که مردان آزاده کشورمان نیز از این تبعیض ها رنج می برند و سر افکنده اند .مشکل قانونی حضانت مادران ، صحنه زجر آور دیگری است که به قول سعدی دلی از سنگ بباید به سر راه فراق تا تحمل کند ، آن روز را که مادر از فرزند جدا می شود.

اما گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. زنان زندانی که جرم شان عدالت طلبی و آزادی خواهی است و این همه را در جنبش سبز یافته اند. زنان روزنامه نگار زنان مبارز ، زنانی که در کوچه و خیابان و در عرصه های مختلف از فعال جنبش زنان تا فعال حقوق بشر و کودکان، زنان کارگر و زنان معلم ،همه و همه مصمم و استوار گام برمی دارند و از تحمل زندان و دیگر تهدیدها و مشقت ها نیز هراسی ندارند. کدام را بگویم؟

آبروی یک نظام ومشروعیت آن در گرو احترام به ملت و مطالبات آنان و به ویژه آبروی یک نظام به میزان ارج نهادن به زنان است. باز هم به حاکمیت توصیه می کنم به پاس تمام روزهای بزرگی که به نوعی به شخصیت زن مربوط است زنان را ارج نهید و در جهت سعادت آنان قدم بردارید.

در پایان ، با تمام احترام این روز بزرگ را به همه زنان ومردان عدالت خواهی که رفع تبعیض و ارج نهادن به زنان را بخشی از مبارزات آزادیخواهانه بشری می دانند تبریک می گویم و امیدوارم جنبش سبز در جهت رفع تبعیض قدم های بلندی بردارد.

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

از سرگشته گي سرکوبگران در چهارشنبه سوري استفاده کنيم و شب جمعه آخر سال به خاکبوس همسنگران شهيدمان برويم

بسيار خسته و از هم گسيخته و مستهلک خواهد شد نيروي سرکوب حکومت در چهار شنبه سوري . ما جشنمان را برگزار ميکنيم و چهارشنبه هم استراحت مفصلي ميکنيم و صبح پنج شنبه به خاکبوس اولين عيد عزيزانمان ميرويم .
وعده ما ، بهشت زهرا قطعه 257 صبح پنج شنبه آخر سال

سبزترين روز سال ، روز درختکاري است . روزي که ريشه در فرهنگ اين ملت تاريخي دارد .

درختکاري در فرهنگ ايراني ..

پاسارگاد، پايتخت كوروش، پايتختي در ميان باغ سلطنتي يا در پرديس‌هاست كه كاوش‌هاي باستان‌شناختي، سيستمي از آبياري با استفاده از جوي‌ها و حوضچه را در آن‌جا نشان داده‌اند. پاسارگاد كهن‌ترين باغ ايراني‌ست. اين باغ چهار كرت دارد كه با فضاي موجود ساختار يك‌پارچه‌يي ايجاد کرده است. آب گذرهاي مستقيمي باغ را تقسيم كرده‌اند و در واقع يكي از بنيادي‌ترين عوامل باغ‌هاي ايراني يعني «چهار باغ» در اين باغ ديده مي‌شود. الگوي چهار باغ از ماندگارترين انديشه‌هاي هخامنشي‌ست كه هم‌ چون چهار نهر بهشت در باغ‌سازي‌ها و انديشه‌هاي پس از خود تأثير نهاد.
گزنفون، نويسنده و سردار يوناني كه در خدمت «كورش كوچك»، شاه هخامنشي، بوده، در يكي از رساله هاي خود در گفت‌وگويي با سقراط از باغ‌كاري‌هاي شاهنشاهان هخامنشي سخن مي‌گويد. آيا اين باغ - بهشت زميني پادشاهان ايراني با بهشت آسماني اوستا نسبتي دارد؟ به نظر مي‌رسد كه باغ پادشاهان ايراني تصويري از «جهان مينوي»‌ست: به گمان اين شهريار، كشاورزي و هنر جنگ‌آوري زيباترين و ضروري‌ترين هنرها هستند و در پرورش اين دو هنر به يك‌سان مي‌كوشد. هر كجا كه اين شهريار منزل كند و به هر سرزميني كه برود، در فكر ساختن باغ‌هايي‌ست كه بهشت (Paradis) ناميده مي‌شوند و سرشار از بهترين فرآورده‌هاي روي زمين‌اند. شهريار تا روزي كه هواي فصل مساعد باشد، در آن باغ‌ها مي‌ماند. از گفته‌ي تو، سقراط، من چنين مي‌فهمم كه او هر كجا منزل كند، خود مي‌پايد كه به اين بهشت‌ها خوب رسيد‌گي كنند. درختان زيبا در آن‌ها بكارند و آن‌ها را از هرگونه محصولي سرشار سازند.
در قرن پنجم پيش از ميلاد باغ‌هايي در سارد ساخته شد كه نقشه‌ي آن‌ها را كورش جوان كشيده بود. او بر ساختمان اين باغ‌ها نظارت داشته و آن‌ها را با دست خود كاشته بود. چه بسا بناهاي سلطنتي پاسارگاد را نيز در ميان يكي از همين باغ‌ها ساخته بوده‌اند.
فردوسي در شاه‌نامه از باغ‌ها و مرغزارهايي سخن مي‌گويد كه در پيرامون آتشكده‌ي فيروزآباد وجود داشته و وابسته به اين معبد بوده‌اند. در قسمت شرقي اين عمارت باشكوه حوضي بود كه آب‌هايي كه از كوه جاري مي‌شد از راه نهري به طول هفت تا هشت كيلومتر در آن مي‌‌ريخت. كاخ‌هايي كه فردوسي به آن‌ها اشاره مي‌كند همان كاخ‌هاي «قصر شيرين» هستند كه به فرمان خسرو پرويز در گذرگاه اصلي‌يي كه دشت بين النهرين را به فلات ايران مي‌پيوست، ساخته بودند و به روايت ياقوت حموي، در آن‌ها باغ‌ها و كوشك‌هاي تفريحي، آب‌هاي روان، باغ حيوانات و مرغ‌زارهايي بوده كه در آن‌ها كم‌ياب‌ترين حيوانات آزادانه مي‌زيسته‌اند و شكارگاهي برابر با يك‌صد و بيست هكتار در پيرامون آن‌ها بوده است. كاخي كه هنوز «عمارت خسرو» ناميده مي‌شود، شامل عمارت‌هاي دولتي و خصوصي شاه بود. كاخ در مركز اين «پرديس»، روي يك ايوان ساخته شده بود با دو راه‌پله‌ي قرينه مانند پلكان بزرگ تخت جمشيد.
ديگر باغهاي پادشاهان ساساني به دور آتشكده‌يي يا كاخي در سروستان،‌ تاق بستان، بيشاپور، و تخت سليمان برپا شده بود. باغ‌ها مستطيل شکل بوده و به چهار قسمت مي‌شده و اصل آن به روايت‌هاي ديرينه‌يي مي‌رسد كه بر پايه‌ي آن‌ها جهان به چهار بخش تقسيم شده و چهار رود بزرگ اين بخش‌ها را از هم جدا كرده است.

اين مكان‌هاي سحرآميز كه هم شهر بودند هم باغ - بهشت هم کاخ شاهي، در زمان ساسانيان شکل‌هاي گوناگوني به خود گرفتند، اما با ظهور دنياي اسلامي آن يگانه‌گي آسمان و زمين در جهان باستان دوگانه شد و هر پاره‌ي آن قلم‌روي جداگانه يافت. به اين ترتيب، بهشت از جاي‌گاه زميني‌اش كنده شد و در آسمان هفتم جاي گرفت كه نويد ديدارش را به برگزيده‌گان داده‌اند.
و اما در اين زير و رو شدن‌ها كه جمعيت‌هاي انساني را جابه‌جا مي‌كرد، اساطيري ديگر به وجود مي‌آورد و فرهنگ‌هاي تازه و گوناگون به بار مي‌آورد، بر باغ چه گذشت؟ در اين دگرگوني‌هاي تاريخي و در زنجيره‌ي روي‌دادهايي كه در آن‌ها شهرها و بناهاي باستاني‌شان از بين مي‌رفتند و شهرهاي ديگر سر بر مي‌آوردند، صورت نوعي باغ هم‌چنان پاي‌دار ماند. ايراني‌ها از ديرباز به ساختن باغ‌ها و باغچه در حياط‌ها و دور و بر بناها علاقه‌ي خاصي داشته‌اند. شايد خاطره‌ي ميهن اصلي و خاست‌گاه قوم آريا که در داخل اين سرزمين و بر کنار درياي مرکزي ايران و ميان جنگل‌هاي سبزي که نابود شده بود، منشاء اين علاقه بوده است.


پرديس هاي ايراني ..

به طوري كه از نوشته‌هاي مورخان يوناني به دست مي‌آيد، نزديك به سه هزار سال پيش، پيرامون خانه‎هاي بيش‌تر ايرانيان را باغ‌ها احاطه كرده بودند و واژه‌ي پرديس به همان باغ‌هاي پيرامون خانه‎ها گفته مي‌‏شده است. اين شيوه براي ساير ملل نيز سرمشق شده و به دنبال آن اين واژه‌ي فارسي به دوردست‌ها رفته است. به طوري كه ام‌روزه در زبان‌هاي يوناني و فرانسوي و سامي و ديگر زبان‌ها نيز با تغييرات و دگرگوني‌هايي به كار برده مي‎شود. علامه دهخدا در باره‌ي معني واژه‌ي پرديس مي‎نويسد: «پرديس لغتي‌ست مأخوذ از زبان مادي (پارادئزا) به معني باغ و بستان و از همين لغت است، پاليز فارسي و فردوس (معرب)».
اين واژه كه در اوستا دو بار به كار برده شده از دو جزء تركيب يافته، يكي Pairi به معني پيرامون و ديگري Daeza به معني انباشتن و ديوار كشيدن، كه با هم به معناي درخت‌كاري و گل‌كاري پيرامون ساختمان است. اين واژه در پهلوي پاليز شده و در فارسي دري هم به كار رفته است. در دوره‌ي هخامنشيان و بعد از آن در سرتاسر سرزمين ايران تعداد بي‌شماري باغ‌هاي بزرگ و باشكوه وجود داشته، اين گونه باغ‌ها كه در يونان آن روز وجود نداشت، مردم آن سامان و ديگر كشورها را جالب نظر آمده و همان واژه‌ي فارسي را نيز به كار بردند. ام‌روزه اين واژه در زبان يوناني به صورت Paradeisos به معني باغ، و در زبان فرانسه به صورت Paradis و در زبان انگليسي به صورت Paradise به معني بهشت كاربرد دارد. نام ديگر اين فضاي سرسبز و دل‎انگيز باغ است. باغ هم واژه‎يي فارسي‌ست كه در پهلوي و سغدي نيز به همين شكل Bagh به كار برده مي‌شود. برخي باغ را مشترك در فارسي و تازي مي‌دانند و بعضي نيز بر آن‌اند كه اين واژه در اصل تازي بوده و جمع آن را «بيغان» مي‌آورند، حال آن‌كه اين واژه فارسي‌ست و از فارسي به ديگر زبان‌ها رفته است. ايراني‌ها از قديم به ساختن باغ‌ها و باغ‌چه در حياط‌ها و دور و بر بناها علاقه‌ي خاصي داشته‎‎اند.
شايد خاطره‌ي ميهن اصلي و خاست‌گاه قوم آريا منشاء اين علاقه بوده است. آن‌ها باغ‌چه‎هايي را كه در اطراف بنا مي‌ساختند «په اره دئسه» مي‌ناميدند كه به معناي پيرامون دژ يا «ديس» بود. «ديس» يعني بنا و كسي را كه ديس مي‌ساخت «ديسا» يعني بنا مي‌ناميدند. فرمان‌روايان شهرهاي داخل ايران يا شهرهاي قلم‌رو شاهنشاهي ايران در خارج، همه ملزم به ساختن چنين باغ‌چه‎هايي بوده‎اند. مثلا يكي از اين په اره دئسه‎ها يا پرديس‌ها در تخت جمشيد بود كه خشايارشاه در هنگام بر شمردن نام بناهايي كه ساخته، از آن ياد كرده است.
واژه‌ي پرديس به معناي بهشت در زبان عربي به فردوس و در زبان‌هاي ديگر به پارادايز تبديل شده است. خود بهشت يا «وهشت» به معناي به‌ترين زنده‌گي‌ست و اين بهشت به شكل باغي سرسبز و خرم و زيبا مجسم مي‌شده است. ما براي اين مفهوم واژه‎هاي جنت، فردوس، بهشت يا رضوان را به كار مي‌بريم. در فارسي قديم واژه‌ي پاليز هم به همين معنا بوده است، چنان‌كه فردوسي گفته است:‌ «وز آن‌جا به پاليز بنهاد روي.»
باغ اما از باک و بغ اگر باشد نمونه‌هاي زميني بسيار دارد چون: باکتريا يا بلخ و بغداد و بيستون يا بغستان. بغ يا بک که بيگ و بيوک نيز از آن آمده است، يعني بهشت بر زمين. بايد اشاره کنم که پارادايز يا پرديس در آيين کهن ايراني با بهشت يکي نيست. پارادايز باغ زميني‌ست. بهشت زمين است، اما بهشت سپس‌تر و در آسمان ايجاد مي‌شود. پارادايز همان باغ‌هاي زيبا و باغ‌شهرهاي کهن ايراني‌ست، مانند ميبد و مهريز و مهرجرد که همه در حال نابودي هستند.
نکته‌ي ديگر اين که در ساخت و نگه‌داري باغ‌ها به ويژه در يزد، زنان نقش اساسي داشته‌اند. باغ و زن در هم آميخته بوده است. زنان نخستين سفال‌گران، خانه‌سازان، بافنده‌گان و باغ‌داران جهان بوده‌اند. اکنون ما را چه شده است که کار و کارگري و کشاورزي و درختکاري ننگ مان آمده است و بيابان ما را تنگ؟ چه شده است که آباد کردن دنيا براي ما مذموم و ناپسند شده است و به گوشه اي خيزيدن عبادت شمرده شده است؟ ايا زمان آن نرسيده است تا به فرهنگ وحياني درست بازگرديم و ماموريت و وظيفه اصلي خويش را که آباداني زمين است را دوباره آغاز کنيم و همه ايران را پرديس کنيم؟

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

روز سبز درختکاري ، روزي که ذات سبز جنبش را به تاريخ اثبات ميکند - 15 اسفند ، نهالي برافشان

تاريخ سبز شهرمان به خاطر خواهد سپرد سبزترين سال مبارزاتي ايران را . سال 1388
پانزدهم اسفند ماه ، سبز ترين روز سال است . روز درختکاري . همراه شو و نهالي را به يادگار گذار . براي فرداي ايران ، آزادي را در آبادي ميخواهيم . بگذار تفاوت روح سبزمان را با سياهي هاي حاکم نشان دهيم .